عاشقانه ی ما...
از جنس کدام نور بودی ستاره من؟
که جسارت با تو بودن در من جنبید؟
و تو چه عاشقانه به رویم لبخند زدی
و من چه مهربانانه لبخندت را پاسخ گفتم
و این شد
عاشقانه ی آرام "من" و تو"
از جنس کدام نور بودی ستاره من؟
که جسارت با تو بودن در من جنبید؟
و تو چه عاشقانه به رویم لبخند زدی
و من چه مهربانانه لبخندت را پاسخ گفتم
و این شد
عاشقانه ی آرام "من" و تو"
مثل همیشه زیبا و پراحساس
حضورتون کم رنگ شده بانو دلتنگتون بودم
سلام دوست عزیزم . وبلاگ قبلیه من یادگار من و تو بود که بستنش . امروز که پیدات کردم خیلی خوشحال شدم . با اجازه لینکت کردم
خب چه بنویسم ؟ می نویسم که هنوز هستم ، هنوز ایستاده ام و هنوز هم می توانم خودم و شمارا دوست داشته باشم . اینها مهمترین دلیل برای بودن و زنده بودن است... سلام دوست خوب من تو این مدتی که نیومدم متنهای بسیار زیبایی رو نوشتی بعد از 2 سال سکوت دوباره برگشتم و میخوام نوشته های دلمو بیان کنم خوشحالم میکنی بیای
درود بر شما، زیبا و با احساس بود [گل]
سلاااام.وبت خیلی خوبه به منم سربزن...[قلب]
سلاااام.وبت خیلی خوبه به منم سربزن...[قلب]
[گل]
سلام یادم افتاد که از دور رفیقی بودی دست تو یک سبد از نرگس بود چشمانت دو نمی اشک به دوش و قدم را به قدمگاه نهان می بردی به گمانم شب یلدا بود چشمم از خواب پرید .... یادم افتاد رفیقی بودی ! آه آه آه چه رفیقی ؟ که شفیقی بودی بدورد
چه زیبااا[قلب] منتظرتم گلم که به چتمون بیای